آنچه را که باید ترجمه کرد و آنچه را که باید ترجمه کرد
بعد از مدتها به قصد اینکه فاصلهی آپ کردنم به یه سال نرسه این پُست رو مینویسم. علت این دیرکرد هم چیزی نیست جز سربازی که جا برای هیچ گونه برنامهریزی و مطالعهای نذاشته هر چند دوران مطالعه کردن هم اینجا رو آشِ دهنسوزی نکرده بودم :D
چن سال پیش که کار وبلاگهای لینوکسی خیلی اوکی شده بود و افراد زیادی چه مثبت چه منفی در این فضا فعالیت میکردن تا به امروز یک سری کارهای موازی صورت میگرفته ، یک سری کارهایی که از نظر من بیهوده بوده اونم در فضایی مثل وبلاگ.
عموما چیزی که از وبلاگ انتظار میره فعالیتی شخصیه که ممکنه فرد در کنارش تجربهی ارزشمندی کسب کنه. یک طور حرف زدن یا کنفرانس دادن با کیبورده.
از این رو ، اینکه وبلاگی بخواد تنها به ترجمهی خالص مسائل پیش پا افتاده بپردازه اصلا جالب بنظر نمیاد. ترجمه نصب فلان نرمافزار در فلان توزیع و تکرار همون روند با یک نرمافزار دیگه جز به این دلیل که وبلاگ آپدیت باشه سود دیگهای نداره.
من بشخصه سعی خواهم کرد که تمام چیزهایی که منو با سیستم درگیر کرده و باهاش سر و کله زدم رو یک گوشه یادداشت کنم که دوباره اگه خواستم همون کار رو انجام بدم نیاز نباشه که باز هم برم دنبال راه حل مشکلم بگردم. شما هم همین کار رو بکنید. هر چند این تجربیات دهن پُر کن و غیرمعمول نباشه
- ۹۶/۰۶/۱۳